کد مطلب:28887 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

هشدار به عوام












چهره های برجسته جامعه، جریان آفرین های سیاسی و فرهنگی، و دارندگان وجاهت قومی، مكتبی و مَسلكی، چون به درگیری های متعصّبانه روی آورند، از ابزار شعله ورسازی فتنه ها، یعنی مردم و جامعه، بهره گیری ابزاری كرده، جامعه را به كام آتش اختلاف، فرو می برند.

امام علی علیه السلام در ادامه خطبه خویش، با تأكید فراوان، به مردم سفارش می كند كه اگر بزرگان و نخبگان آنان از برتری جویی دست نكشیدند و همچنان بر نخوت و كبر و آتش افروزی پای فشردند، از پیروی آنان، تن زنند و در جهت اهداف نامشروع آنان، قرار نگیرند و به دقّت بنگرند كه همه فتنه ها، فسادها و ناهنجاری ها، ریشه در مواضع آنان دارد:

ألا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَةِ ساداتِكُم وكُبَرائِكُم الَّذینَ تَكَبَّروا عَن حَسَبِهِم وتَرَفَّعوا فَوقَ نَسَبِهِم... فَإِنَّهُم قَواعِدُ أساسِ العَصبِیَّةِ ودَعائِمُ أركانِ الفِتنَةِ... وهُم أساسُ الفُسوقِ وأحلاسُ العُقوقِ اتَّخَذَهُم إبلیسُ مَطایا ضَلالٍ وجُنداً بِهِم یَصولُ عَلَی النّاسِ.[1].

هان، بترسید! بترسید از پیروی مهتران و بزرگانتان كه به گوهر خود نازیدند و نژادِ خویش، برتر دیدند. پس آنان، پایه های عصبیت اند و ستون های فتنه... آنان، پایه های فسق اند و ملازم بریدن از پدر و مادر؛ و شیطان، آنان را مركب گم راهی و سپاهی كه بدیشان بر مردمان صولت یابد، برگزید.

آن گاه امام علیه السلام درباره آنچه یاد شد، توضیحات بیدارگری ارائه می كند. سپس به بحث اخلاقی و سیاسی بسی مهمّی در تعامل اجتماعی پرداخته و از آزمون های دشوار الهی برای پرورش انسان ها سخن می گوید و تأكید می كند كه مصائب و دشواری های گونه گون زندگی، در جهت سازندگی معنوی انسان و پاكسازی او از رذایل اخلاقی، بویژه خودخواهی و كبر و برتری جویی است، بدان گونه كه خداوند متعال، نماز، روزه و زكات را برای چنین هدفی تشریع كرده است.

آن گاه، امام علیه السلام مردمان را به نگریستن به تاریخ و تأمّل در حوادث و عبرت آموزی از سرنوشت انقلاب های دینی فرا می خواند، تا چگونگی فرجام آنها را دریابند و نقش اختلاف و تفرقه را در به شكست انجامیدن دعوت ها بازشناسند، تا مبادا برتری جویی ها و خودخواهی های نخبگان و خواص، و پیروی های ناآگاهانه عوام، حكومت اسلامی را به سرنوشت انقلاب های پیشین دچار سازد.

امام علیه السلام در این بخش از سخن، با صراحتْ اعلام خطر می كند و با كلامی روشن، بر خواص و عوام، حجّت را تمام می كند:

ألا و انَّكُم قَد نَقَضتُم أیدِیَكُم مِن حَبلِ الطّاعَةِ، وثَلمتُم حِصنَ اللَّهِ المَضروبَ عَلَیكُم بِأَحكامِ الجاهِلِیَّةِ،... وَاعلَموا أنَّكُم صِرتُم بَعدَ الهِجرَةِ أعراباً و بَعدَ المُوالاةِ أحزاباً، ما تَتَعَلَّقونَ مِن الإِسلامِ إلا بِإسمِهِ ولا تَعرِفونَ مِنَ الایمانِ إلّا رَسمَهُ.[2].

همانا شما رشته فرمانبرداری را از دست ها بُریدید و با داوری های دوران جاهلیت، در دژ خداوندی كه پیرامونتان بود، رخنه كردید... و بدانید كه شما پس از هجرت، به خوی بادیه نشینی بازگشتید و پس از پیوند دوستی، دسته دسته شدید. با اسلام، جز به نام آن، بستگی ندارید و از ایمان، جز نشان آن را نمی شناسید.









    1. نهج البلاغة: خطبه 192.
    2. نهج البلاغة: خطبه 192.